- سردبیر
- Fundamental_Analysis, تحلیل_فاندامنتال, فاندامنتال_فارکس, محرک_اقتصادی
- 0 نظر
- 854 بازدید
در این قسمت از سری مقالات آموزش فارکس، به بررسی (محرکهای اقتصادی بلندمدت بازار) میپردازیم. با ایران بروکر در این مقاله همراه باشید.
برای جهتدهی نقاط ضعف و قوت ارزهای اصلی در بلندمدت چندین اصول وجود دارد. در اینجا به چند مورد از مهمترین آنها که تصور کردیم ممکن است به مطالعه شما در این زمینه کمک کند اشارهکردهایم.
رشد و چشمانداز اقتصادی
این بررسی را بامطالعه اقتصاد و دیدگاه مصرفکنندگان، کسبوکارها و دولتها آغاز میکنیم. درک این موضوع آسان است که وقتی مصرفکنندگان شاهد یک اقتصاد قدرتمند هستند، احساس خرسندی و امنیت میکنند و پولشان را خرج میکنند. شرکتها هم مشتاقانه این پول را دریافت میکنند.
شرکتهایی که پول دارند آن را خرج میکنند. و همین امر برای دولت نیز یک درآمد مالیاتی خوب و مناسب به دنبال دارد. آنها هم دست به اقدام میزنند و شروع به مصرف این پول میکنند. در این شرایط همه در حال خرج کردن هستند و این روند آثاری مثبت بر اقتصاد کشور به همراه خواهد داشت.
از سوی دیگر، اقتصادهای ضعیف معمولاً مصرفکنندگانی که پولشان را خرج نمیکنند و کسبوکارهایی که پولی در نمیآورند و به تبع سرمایهشان را مصرف نمیکنند را همراه خود میبینند و از این رو دولت تنها بخش از این اقتصاد است که در حال هزینه کردن است. پس مساله را درک کردید. آنچه که بازارهای ارز را جهتدهی میکند چشماندازهای اقتصادی مثبت و منفی است.
جریانهای سرمایه
جهانی سازی، پیشرفتهای تکنولوژیکی و اینترنت همه در سهولت سرمایه گذاری پولتان در جای جای جهان سهمی دارند و مهم نیست که خانهتان را کجا میدانید. فقط چند کلیک روی موس کامپیوتر تا سرمایه گذاری در بازار سهام نیویورک یا لندن، از معامله در شاخص Nikkei یا Hang Seng گرفته تا گشایش یک حساب فارکس و معامله دلار آمریکا، یورو، ین یا حتی ارزهای نامتعارف فاصله دارید.
جریانهای سرمایه میزان پولی که شما با خرید سرمایه به یک کشور یا اقتصاد تزریق یا از آن خارج میکنید را ارزیابی میکنند. مساله مهمی که باید آن را دنبال کنید تراز جریان سرمایه است که میتواند مثبت یا منفی باشد.
وقتی کشور دارای موازنه جریان سرمایه مثبت است، حجم سرمایههای خارجی که وارد کشور میشوند بیشتر از حجم سرمایههایی است که از کشور خارج میشوند. موازنه جریان سرمایه منفی اما مخالف این جهت حرکت میکند. سرمایههایی که کشور را با مقاصد خارجی ترک میکنند بیشتر از سرمایههایی هستند که وارد کشور میشوند.
وقتی سرمایه بیشتری وارد کشور میشود، حجم تقاضا برای پول رایج کشور افزایش مییابد چراکه سرمایه گذاران خارجی باید ارز خود را بفروشند و ارز محلی خریداری کنند. این حجم تقاضا سبب افزایش ارزش پول کشور میشود. معادله ساده عرضه و تقاضا!
همانطور که حدس میزنید، اگر عرضه یک واحد پولی بالا و حجم تقاضا برای آن پایین باشد، آن پول ارزش خود را از دست خواهد داد. وقتی سرمایه گذاری خارجی تغییر جهت میدهد و سرمایه گذاران داخلی هم تصمیم به تغییر تیمهای خود و ترک کشور میگیرند، ارز ملی به وفور وجود خواهد داشت چراکه همه ارز کشور با اقتصاد خارجی را خرید و فروش میکنند که در آن سرمایه گذاری میکنند.
سرمایههای خارجی چیزی جز کشوری با نرخهای بالای بهره و رشد اقتصادی قوی را دوست ندارند. اگر کشوری دارای بازار مالی داخلی در حال رشد باشد، شرایط حتی از این هم بهتر خواهد بود! بازار سهام در حال رشد و شکوفایی و نرخهای بهره بالا!چه چیز از این بهتر؟! سرمایه گذاری خارجی در این مسیر جریان مییابد. و یک بار دیگر با افزایش تقاضا برای ارز داخلی، ارزش آن نیز بالا میرود.
جریانهای تجاری و تراز تجاری
ما در یک بازار جهانی زندگی میکنیم. کشورها محصولات خود را به کشورهایی میفروشند که خواهان آنها هستند (صادرات)، در حالی که همزمان کالاهای مورد نیاز خود را از کشورهای دیگر خریداری میکنند (واردات). نگاهی به اطراف خانهتان بیاندازید. اغلب چیزهایی که دورتان هستند (لوازم برقی، لباسها، اسباب بازیها) احتمالاً در خارج از کشوری که در آن زندگی میکنید ساخته شدهاند.
هر بار که کالایی را خریداری میکنید باید مقداری از پولی را که به سختی بدست آوردهاید را خرج کنید.
اما کسی هم که شما از او خرید میکنید همین کار را میکند.
واردکنندگان آمریکایی در عوض خرید کالا از صادرکنندگان چینی پول پرداخت میکنند. و واردکنندگان چینی نیز هنگام خرید از صادر کنندگان اروپایی پول میدهند.
تمام این خرید و فروشها با تبادل پول همراه است که در مقابل سبب خروج جریان پول از کشور و ورود آن به کشور دیگر میشود.
تراز تجاری (یا خالص صادرات) نسبت حجم صادرات به واردات را در یک اقتصاد مشخص ارزیابی میکند و حجم تقاضای آن کشور برای کالا و خدمات و در نهایت ارز آن را نشان میدهد. اگر صادرات بیشتر از واردات باشد، مازاد تجاری بوجود میآید و تراز تجاری مثبت میشود. اما اگر واردات بیشتر از صادرات باشد، کسری تجاری بوجود میآید و موازنه تجاری منفی میشود.
بنابراین
صادرات > واردات = مازاد تجاری = مثبت (+) موازنه تجاری
واردات > صادرات = کسری تجاری = منفی (-) موازنه تجاری
کسری تجاری سبب میشود تا ارزش پول یک کشور در برابر سایر ارزها کاهش یابد. واردکنندگان خالص برای خرید ارز تاجری که میخواهد کالایش را به آنها بفروشد ابتدا باید پول خود را تبدیل کنند. وقتی کسری تجاری وجود دارد، ارز داخلی برای خرید کالاهای خارجی فروخته میشود. از این رو در کشوری که کسری تجاری دارد در مقایسه با کشوری با مازاد تجاری، حجم تقاضا برای ارز داخلی پایینتر است.
صادر کنندگان خالص، یعنی کشورهایی که حجم صادرت شان بیشتر از حجم وارداتشان است، میبینند که ارزشان را بیشتر کشورهایی خریداری میکنند که برای خرید کالاهای صادراتی آنها تمایل نشان میدهند. از این رو حجم تقاضا برای پول رایج این کشورها بالاتر است و همین امر سبب میشود تا ارزش بیشتری پیدا کنند. در واقع تمام این مسائل به دلیل تقاضا برای پول این کشورهاست. ارزهایی که تقاضای بالاتری دارند معمولاً از ارزش بالاتری نسبت به ارزهایی برخوردار هستند که حجم تقاضا برای آنها پایین است.