- سردبیر
- multiple-timeframe, تحلیل_تکنیکال
- 0 نظر
- 1078 بازدید
تحلیل چهارچوب زمانی چندگانه یا مولتی تایم چیست؟ استفاده از مولتی تایم چه مزیتی برای ما دارد؟ آیا استفاده از مولتی تایم پیچیده است؟
آن طور که به نظر میرسد هم پیچیده نیست. اکنون که دبیرستانتان را تمام کردهاید زمان آن است که مدرک ارشدتان را بگیرید.
تحلیل چهارچوب زمانی چندگانه یا مولتی تایم، فرآیند بررسی یک جفت ارز و قیمت آن در چهارچوبهای زمانی متفاوت است.
به خاطر داشته باشید که یک جفت ارز در چندین چهارچوب زمانی وجود دارد مانند روزانه، ساعتی، ۱۵ دقیقهای و حتی یک دقیقهای. استفاده هم زمان از این تایم فریمها را مولتی تایم میگوییم.
این به این معناست که معاملهگران مختلف میتوانند نسبت به این مساله که یک جفت ارز چطور معامله میشود نظرات متفاوتی داشته باشند و تمام این نظرات هم کاملاً صحیح هستند.
برای مثال ممکن است فوبی (Phoebe) مشاهده کند که EUR / USD در نمودار چهار ساعته سیری نزولی دارد. اما سام (Sam) در نمودار پنج دقیقهای معامله میکند و میبیند که رنج این جفت ارز فقط بالا و پایین میرود و هر دو نیز ممکن است برداشتهای درستی داشته باشند.
همانطور که میبینید، این امر یک مساله مطرح میکند. گاهی با نگاه به نمودار چهار ساعته، معاملات پیچیده میشوند، مثلاً یک سیگنال فروش میبینید، سپس روی تایم فریم یک ساعته میروید و میبینید که قیمتها رفته رفته افزایش مییابند.
در این شرایط چه باید بکنید؟
کارتان را با چهارچوب زمانی دنبال کنید، سیگنال را بگیرید و دیگر چهارچوب زمانی را رها کنید؟
شیر یا خط بیاندازید که آیا باید خرید کنید یا فروش؟
خوشبختانه ما قرار نیست بگذاریم بدون آگاهی از نحوه استفاده از تحلیل مولتی تایم فریم مدرک بگیرید.
نخست سعی میکنیم به شما کمک کنیم تا تعیین کنید که باید روی چه چهارچوب زمانی تمرکز کنید. هر معاملهگری باید در چهارچوب زمانی خاصی که با شخصیتاش سازگار است معامله کند (در بخشهای بعدی بیشتر به این موضوع پرداخته خواهد شد).
دوم این که به شما میآموزیم که چطور باید به بررسی چهارچوبهای زمانی مختلف مولتی تایم یک جفت ارز بپردازید تا بتوانید تصمیمات بهتر و آگاهانهتری اتخاذ کنید.
در کدام بازه زمانی معامله کنم؟
یکی از دلایلی که معاملهگران نوپا، آنطور که باید سود نمیکنند آن است که در چهارچوب زمانی نادرستی نسبت به شخصیتشان معامله میکنند.
معامله گران جدید میخواهند سریع پولدار شوند از این رو کارشان را با چهارچوبهای زمانی کوتاه مثل یک دقیقهای یا پنج دقیقهای آغاز میکنند. در نهایت معامله ناامیدشان میکند چراکه این چهارچوبهای زمانی با شخصیتشان سازگار نیست.
برخی از معاملهگران با معامله در نمودارهای یک ساعته احساس بهتری دارند.
این چهارچوب زمانی نه زیاد طولانی است نه زیاد کوتاه.در این تایم سیگنالهای معامله کمتر هستند. معامله در این چهارچوب زمانی زمان بیشتری برای تحلیل بازار بدست میدهد و همزمان کار با عجله پیش نمیرود.
از سوی دیگر دوستی هم هست که هیچگاه و به هیچ وجه در چهارچوب زمانی یک ساعته معامله نمیکند.
این مسیر برای او بسیار کند است و احتمالاً فکر میکند که نمیتواند تا پیش از ورود به یک معامله دوام بیاورد. بنابراین معامله در نمودار ۱۰ دقیقهای را ترجیح میدهد. او در این نمودار هم برای تصمیم گیری بر مبنای استراتژیاش زمان کافی دارد (البته نه خیلی زیاد).
یکی دیگر از دوستان این تصور را داشت که معاملهگران چطور در نمودار یک ساعته معامله میکنند. او معتقد است این نمودار بسیار سریع است. از این رو فقط با نمودارهای روزانه، هفتگی و ماهانه کار میکند.
حالا احتمالاً میپرسید پس چه چهارچوب زمانی مناسب شماست. در ادامه بیشتر به مولتی تایم میپردازیم.
اگر توجه کرده باشید، این بستگی به شخصیت شما دارد. باید با چهارچوب زمانی که در آن معامله میکنید احساس راحتی کنید.
وقتی در جریان یک معامله هستید همیشه نوعی احساس خرسندی یا حس نومیدی دارید چراکه پای پول واقعی مطرح است و این طبیعی است.
زمانی که معاملهای را آغاز کردیم، نمیتوانیم به یک چهارچوب زمانی پایبند بمانیم.
کار را با نمودار ۱۵ دقیقهای آغاز میکنیم.
سپس نمودار ۵ دقیقهای.
سپس نمودار یک ساعته، روزانه و چهار ساعته را امتحان میکنیم.
این برای تمام معاملهگران نوپا امری طبیعی است تا آن که ناحیه آسایش خود را بیابید و متوجه شوید که چرا پیشنهاد میکنیم با استفاده از چهارچوبهای زمانی مختلف یا مولتی تایم ، معامله آزمایشی کنید تا ببینید کدام چهارچوب بهتر با شخصیتتان سازگار است.
تقسیم بندی بازه زمانی
درست مثل هر چیز دیگری در زندگی، همه چیز بستگی به شما دارد.
آیا میخواهید مراحل آهسته پیش روند و برای هر معامله زمانی را سپری کنید؟ در این شرایط ممکن است برای معامله در چهارچوبهای زمانی طولانیتر مناسب باشید.
یا شاید هیجان، سرعت و اقدامات سریع را دوست دارید؟ اگر این چنین است باید نمودارهای پنج دقیقهای را دنبال کنید.
در نمودار زیر به برخی از چهارچوبهای زمانی پایهای و تفاوتهای میان آنها اشاره کردهایم.
همچنین باید میزان سرمایهای که برای معامله در دست دارید را هم مد نظر داشته باشید.
چهارچوبهای زمانی کوتاهتر این امکان را به شما میدهند تا از حاشیه سود بهتر استفاده کنید و ضرر و زیان کمتری متحمل شوید.
چهارچوبهای زمانی طولانیتر مستلزم توقف بیشتر ضرر و زیان و حساب بزرگتر هستند تا بتوانید بدون نیاز به درخواست افزایش موجودی، نوسانات بازار را کنترل کنید.
مهمترین مساله ای که باید به خاطر داشته باشید آن است که هر چهارچوب زمانی که برای معامله انتخاب میکنید باید با شخصیتتان سازگار باشد.
به این دلیل است که ما معامله در چندین چهارچوب زمانی را به شما پیشنهاد میکنیم، تا بتوانید ناحیه آسایشتان را پیدا کنید. این امر به شما کمک میکند تا مناسبترین چهار چوبی که میتوانید بر اساس آن بهترین تصمیم تجاریتان را اتخاذ کنید را انتخاب کنید.
وقتی در نهایت در خصوص چهارچوب زمانی مورد نظرتان تصمیم میگیرید، سرگرمی شروع میشود و این زمانی است که شروع به بررسی چهارچوبهای زمانی چندگانه میکنید تا بتوانید بازار را تحلیل کنید.
چگونه در مولتی تایم خرید و فروش انجام دهیم؟
پیش از توضیح نحوه تحلیل چهارچوب زمانی چندگانه برای معامله فارکس، احساس کردیم لازم است به این مساله اشاره کنیم که چرا باید به بررسی چهارچوبهای زمانی مختلف بپردازیم.
در نهایت این که آیا تحلیل فقط یک نمودار به اندازه کافی دشوار نیست؟
اکنون برای نشان دادن این که چرا باید به چهارچوبهای زمانی مختلف توجه کنید و برای بررسی آنها تلاش مضاعف داشته باشید، بازی موسوم به “Long or Short “(خرید یا فروش) را انجام میدهیم.
قواعد این بازی بسیار آسان است. به نموداری نگاه میکنید و تصمیم میگیرد که باید خرید داشته باشید یا فروش.
به نمودار ده دقیقهای GBP / USD در تاریخ یک جولای ۲۰۱۰ در ساعت 8: 00 صبح به وقت گرینویچ نگاهی بیاندازید. به طور متوسط ۲۰۰ نوسان داشتهایم که به نظر میرسد به صورت سقوط قیمتها ادامه مییابد.
با آزمایش سقوط قیمتها و شکلگیری یک کندل شمعی دوجی، این گونه به نظر میرسد که فروش مناسبتر است.
ما برای این پرسش پاسخ بله در نظر میگیریم.
اما ببینید که بعد چه اتفاقی می افتد؟
جفت ارز بالاتر از نقطه سقوط قیمتها بسته میشود و ۲۰۰ پیپ دیگر افزایش مییابد!!!
بگذارید به نمودار یک ساعته برویم و ببینیم چه اتفاقی افتاده است…..
اگر نمودار یک ساعته را پیگیری میکردید، متوجه میشدید که این جفت ارز واقعاً در کف کانال صعودی است.
مساله دیگر این که یک نمودار شمعی دوجی هم روی خط تعادل شکل گرفته است! یک سیگنال روشن برای خرید!
کانال صعودی در نمودار چهارساعته شفافتر بوده است.
اگر ابتدا به این نمودار نگاه کرده بودید، آیا هنگام معامله در نمودار ده دقیقهای فروش را انتخاب میکردید؟!
تمام نمودارها اطلاعات مشابهی را در چهارچوبهای زمانی مختلف نشان میدادند.
شاید اکنون بیشتر با مفهوم مولتی تایم آشنا شده باشد.
ما هیچگاه نمیتوانستیم درک کنیم که چرا وقتی همه چیز خوب به نظر میآید ناگهان شرایط برعکس میشود. هیچ گاه برای این که ببینیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است، به ذهنمان خطور نمیکند که به یک چهارچوب زمانی طولانیتر هم نگاهی بیاندازیم.
در واقع فراگیری این مساله لازم است که هرچه چهارچوب زمانی بلندتر باشد احتمال تداوم حرکت قیمت از اعتبار بالاتری برخوردار میشود و از نوسانات اضافی در امان میمانیم.
معامله با استفاده از چند چهارچوب زمانی یا مولتی تایم در مقایسه با یک چهارچوب، احتمالاً ما را از انجام معاملات زیان آورتر دور میسازد. و این امکان به شما داده میشود تا یک معامله را به مدت طولانیتری ادامه دهید چرا که میدانید در برابر این تصویر بزرگ در کجا ایستادهاید.
اغلب تازه کارها فقط به یک چهارچوب زمانی اکتفا میکنند. یک چهارچوب زمانی واحد را انتخاب کرده و مقیاسهایشان را به کار میبندند و از سایر چهارچوبهای زمانی غافل میمانند.
مساله این است که یک روند جدید بر آمده از یک چهارچوب زمانی دیگر اغلب به معاملهگرهایی صدمه میزند که نگاهی به این تصویر بزرگ ندارند.
ترکیب بازههای زمانی
در اینجا چهارچوب چندگانه یا میان زمانی تحلیل میشود و به شما نحوه ماندن در چهارچوب زمانی مورد نظرتان را آموزش میدهیم و به بررسی این نمودارها از فواصل نزدیک و دور میپردازیم تا بتوانید بهترین را انتخاب را داشته باشید.
اول از همه، نگاهی گسترده به آنچه که در حال رخ دادن است بیاندازید.
سعی نکنید تصویر را زیادی کوچک کنید بلکه بیشتر در حالت بزرگنمایی قرار دهید.
باید به خاطر بسپارید که برای آن که روندی در یک چهارچوب زمانی طولانیتر پیش برود زمان بیشتری داشته است، به این معنا که جفت ارز برای ایجاد تغییر، نوسانات بیشتری در بازار ایجاد خواهد کرد. سطح سقوط و جهش قیمتها هم در چهارچوبهای زمانی طولانیتر اهمیت بیشتری مییابند.
کارتان را با انتخاب چهارچوب زمانی دلخواهتان آغاز کنید و سپس به سوی چهارچوب زمانی بعدی حرکت کنید.
در این شرایط میتوانید برای خرید یا فروش بر مبنای رنج یا روند بازار تصمیمی استراتژیک اتخاذ کنید. سپس برای اتخاذ تصمیمات تاکتیکی مربوط به نقطه ورود و خروج (توقف ضرر و زیان و رسیدن به سود هدف) به چهارچوب زمانی دلخواهتان یا حتی پایینتر از آن باز گردید.
از این رو این احتمالاً یکی از بهترین روشهای استفاده از تحلیل چهارچوب زمانی چندگانه است؛ به این معنا که میتوانید برای یافتن نقاط ورود و خروج بهتر از نزدیک به بررسی شرایط بپردازید. با افزودن زمان به تحلیلتان، میتوانید از سایر معاملهگران کوته فکری که فقط به ارزیابی یک چهارچوب زمانی میپردازند، پیشی بگیرید.
آیا تمام این مسائل را درک کردید؟ خب، اگر پاسختان منفی است نگران نباشید، در این بخش به مثالی اشاره میکنیم که این مسائل را برایتان شفافتر خواهد کرد.
یک معامله گر را تصور کنید. پس از چند معامله آزمایشی، در مییابد که بیشتر به معامله جفت ارز EUR/ USD تمایل دارد و احساس میکند که با نگاه به نمودار یک ساعته احساس بهتری دارد. او فکر میکند که نمودارهای ۱۵ دقیقهای بسیار سریع و نمودارهای ۴ ساعته بسیار طولانی هستند و این که او به خواب هم نیاز دارد.
اولین کاری که او انجام میدهد بررسی نمودار چهار ساعته EUR / USD است. این روش به او کمک میکند تا روند کلی را مشخص کند.
او به وضوح میبیند که این جفت ارز روند صعودی دارد.
همین مساله این نشانه را به او میدهد که باید فقط به دنبال سیگنالهای خرید باشد. سپس، این روند به دوست او تبدیل میشود، درست است؟ او نمیخواهد که در یک مسیر غلط قرار گیرد .
اکنون تمرکزش را مجدداً به چهارچوب زمانی ترجیحیاش معطوف میکند (چهارچوب یک ساعته) تا بتواند هر نقطه ورودی را مشخص کند. او همچنین تصمیم میگیرد تا از اسیلاتور استوکستیک نیز استفاده کند.
زمانی که به نمودار یک ساعته باز میگردد، میبیند که یک کندل شمعی دوجی شکل گرفته است و اسیلاتور از شرایط فروش بیش از اندازه گذشته است.
اما او هنوز مطمئن نیست. او میخواهد مطمئن شود که نقطه ورود واقعاً خوبی داشته باشد. بنابراین به نمودار ۱۵ دقیقهای مراجعه میکند تا ببیند میتواند ورود بهتری داشته باشد و تأییدیه بهتری بگیرید.
بنابراین معامله گر ما به نمودار ۱۵ دقیقهای چشم میدوزد و میبیند که خط روند با قدرت تداوم مییابد. در واقع در این چهار چوب، نه تنها خط روند بلکه اسیلاتور هم شرایط فروش بیش از اندازه را نشان میدهد.
او در مییابد که بهترین زمان برای ورود و خرید است. بگذارید ببینیم بعد چه اتفاقی می افتد.
روند صعودی ادامه مییابد و EUR / USD به افزایش خود ادامه میدهد. اکنون قدرت مولتی تایم فریم را مشاهده کردید.
ما از سه چهارچوب زمانی یا مولتی تایم استفاده میکنیم. احساس ما بر این است که این رویکرد انعطاف پذیری بیشتری ایجاد میکند و از این طریق میتوانیم روندهای بلند، میان و کوتاه مدت را کشف کنیم.
بزرگترین چهارچوب زمانی که در آن به بررسی روند اصلیمان میپردازیم به ما تصویر بزرگی از جفت ارزی را نشان میدهد که میخواهیم با آن معامله کنیم.
چهارچوب زمانی بعدی چهار چوبی است که معمولاً به آن توجه میکنید و به ما سیگنالهای خرید میان مدت یا گرایشهای خرید میدهد.
کوچکترین چهارچوب زمانی روند کوتاه مدت را نشان میدهد و به ما کمک میکند تا نقاط ورود و خروج خوبی بیابیم.
از آنجایی که میان این چهارچوبها اختلاف زمانی به اندازه کافی وجود دارد، برای مشاهده اختلاف موجود در این حرکت میتوانید از هر چهارچوب زمانی استفاده کنید.
برای مثال میتوانید از چهارچوبهای زیر به عنوان مولتی تایم استفاده کنید:
- یک دقیقهای، ۵ دقیقهای، و ۳۰ دقیقهای
- ۵ دقیقهای، ۳۰ دقیقهای، و ۴ ساعتی
- ۱۵ دقیقهای، ۱ ساعته و چهار ساعته
- یک ساعته، ۴ ساعته، و روزانه
- ۴ ساعته، روزانه، و هفتگی و…
همانطور که در بالا میبینید سعی کنید از تایم فریمهایی برای مولتی تایم استفاده کنید که به اندازه کافی از هم فاصله داشته باشند.
توجه داشته باشید که استفاده از مولتی تام همیشه به شما دید بهتری از نمودار را میدهد.